میم‌فا

یادداشت‌های پراکندهٔ یک هنردوست

یادداشت‌های پراکندهٔ یک هنردوست

آخرین نظرات

سال ۹۶ بود که بعد از یک مدت نسبتا طولانی دوری از تحصیل به سرم زد که در یکی از رشته‌های مورد علاقه ادامه تحصیل بدم. سراغ نزدیک‌ترین دانشگاهی که اون رشته رو داشت رو گرفتم و به یه مرکز علمی و کاربردی رسیدم. با کمی دوندگی مدارک مورد نیاز برای ثبت‌نام رو جور کردم و در رشتهٔ «کارگردانی» نام‌نویسی کردم. قرار شد که دانشگاه زمان شروع کلاس‌ها رو اطلاع رسانی کنه، اما هر چقدر منتظر موندم خبری نشد. بعد از مراجعه حضوری کاشف به عمل آمد که به علت انصراف از تحصیل ۲ نفر رشته از حد نصاب افتاده و برگزاری اون دوره با تعداد کمتر برای دانشگاه صرفه نداشته. خلاصه که هر چقدر زور زدم و دوندگی کردم که مسئولین رو راضی کنم که قبول کنن با تعداد کمتر دوره رو برگزار کنن، به نتیجه‌ای نرسیدم. دست آخر دانشگاه که تلاش من رو دید (در یک اقدام غیر حرفه‌ای) اطلاعات همه دانشجوها رو در اختیارم گذاشت که برم اون انصرافی‌ها رو راضی کنم یا چند نفر دیگه جور کنم که حد نصاب اوکی بشه اما نشد. خلاصه که چند نفر باقی‌مونده هم از برگزاری کلاس‌ها ناامید شدن و رفتن به رشته‌های دیگه و حتی از من هم درخواست شد که رشتهٔ دیگه‌ای رو انتخاب کنم که زیر بار نرفتم و بالکل قضیه منتفی شد.

چند ماه بعد موعد ثبت نام کنکور رسید و خیلی اتفاقی بدون این که قبلا قصد کرده باشم در آخرین روزهای باقی‌مونده برای ثبت نام، دل به دریا زدم و در کنکور هنر ثبت نام کردم. خلاصه که موعد کنکور رسید و آزمون برگزار شد. آزمون رو دادم و نسبتا راضی بودم اما دقیق نمی‌دونستم نتیجه چی می‌خواد بشه.

موقع دیدن نتایج اما راضی‌تر از همیشه بودم. طبق انتخاب رشته‌ای که کردم برای آزمون عملی رشته بازیگری-کارگردانی دانشگاه تهران دعوت شدم که شرح ماجراش نیازمند یک پست دیگه است. همزمان دانشگاه صداوسیمای تهران هم نامه فرستاد برای مصاحبه. آزمون دانشگاه تهران رو شرکت کردم اما به مصاحبه دانشگاه صداوسیما نرفتم. برای من که علاقه‌مند به سینما بودم، تلویزیون علی‌رغم برتری مالی ولی اولویت پایین‌تری به حساب میومد. نهایتا که مهرماه نتایج اعلام شد؛ مقصدم شد رشتهٔ سینمای دانشگاه سوره. اوایل همه چیز خوب به نظر میومد. اساتید عالی، کلاس‌های با کیفیت و دانشجوهای مشتاق. دو سال به همین منوال گذشت تا این که سر و کلهٔ کرونا پیدا شد. همه چیز از تب و تاب افتاد. کلاس‌ها غیر حضوری شد. دانشجوها ریزش کردن و همکلاسی‌ها کم و کمتر شدن. همین‌طور از شدت علاقه‌ها کاسته شد. دیگه هیچ چیز مثل قبل نشد که نشد. تو دوران کرونا چند تا کلاس حضوری داشتیم که به خاطر ماهیت عملی بودنش نمی‌شد مجازی برگزار بشه. رفتن به اون کلاس‌ها خیلی سخت بود. دانشگاه سوت و کور و کلاس‌های خلوت، استادهای بی‌انگیزه و از اون بدتر دانشجوهایی که دیگه کوچکترین علاقه‌ای به مسیرشون نداشتن همه چیز رو غیر قابل تحمل می‌کرد. همین سختی باعث شد علی‌رغم غیر حضوری بودن و سهل ال‍‍‍‍‍‍‍پاس بودن واحدها خیلی عقب بیوفتم.

مهرماه امسال رسید و من وارد ترم ۹ شدم. قرار بود دوباره درس‌ها حضوری بشه اما با فضای ملتهب کشور دوباره برگزاری کلاس‌ها رفت روی هوا. نمیدونم چقدر طول بکشه تا واحدهای باقی‌مونده رو پاس کنم اما یک چیز رو مطمئنم. این‌که فضای دانشگاه‌ها دیگه مثل قبل نیست و هیچ‌وقت هم دوباره مثل قبل نمیشه. واقعا خوشحالم که اون فضا رو برای یه مدت کوتاه هم که شده تجربه کردم. همین.

  • MiM

آن‌چه گذشت

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">